ستاره سرخ

رهسپار با ولایت تا شهادت

مصطفی
مصطفی

فقط حیدر(ع) امیرالمومنین است

موضوعات

عکس

عکس مذهبی

عکس ورزشی

عکس عاشقانه

فیلم

دانلود


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستاره سرخ و آدرس stareiran.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

خبرتحلیلی313

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

مطالب اخير

شهید جهاد مغنیه

شهید مدافع حرم محسن حججی

خبر تحلیلی313

تحویل سال نو ... خانواده های شهدا در کنار مزار شهدا

تحویل سال نو در شلمچه

بارش برف در دومین روز سال 1393 در حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع)

نگاه به نا محرم

love..............

شارژ رایگان همراه اول در ایام نوروز

افسران جنگ نرم

پست ترین انسان

حجاب و خوبی

عکس آقا

چفیه و چادر

امام رئوف

سینما و انقلاب

پسر حزب الهی

رسوایی

زنان مومن

نازنین

و الله مخرج ما کنتم تکتمون

رابطه سلفی ها و اسرائیل

ابو تراب

مجید و بی بی

لطیفه تلخ

شهید دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها

70 میلیون

دعا برای عاقبت به خیری

نوبت به نوبت

جمعه دگر......

نويسندگان

مصطفی

پیوند های روزانه

پایگاه خبر تحلیلی 313

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 41
بازدید ماه : 258
بازدید کل : 10479
تعداد مطالب : 554
تعداد نظرات : 39
تعداد آنلاین : 1



Alternative content





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
چاپ این صفحه

119 علامت ظهور

119علامت ظهور امام زمان
 
یا مهدی امام زمان فرج دوازدهم المهدی ظهور

 

1 ـ هرگاه دیدى: حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.

2 ـ و دیدى كه: ظلم همه جا را گرفته.

3 ـ و دیدى كه: قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.

4 ـ و دیدى كه: دین همچون ظرف تو خالى، و بى محتوا شده است.

5 ـ و دیدى كه: طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.

6 ـ و دیدى كه: كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند.
 
7 ـ و دیدى كه: چنان فسق و فجور آشكار شده كه مردان به مردان و زنان به زنان خود را ارضا می کنند.

8 ـ و دیدى كه: افراد با ایمان سكوت كرده و سخنشان را نمى پذیرند.

9 ـ و دیدى كه: شخص بدكار، دروغ گوید، و كسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى كند.

10 ـ و دیدى بچه ها، بزرگان را تحقیر كنند.

11 ـ و دیدى كه: قطع پیوند خویشاوندى شود.

12 ـ و دیدى كه: بدكار را ستایش كنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.

13 ـ و دیدى نوجوانان پسر، همان كنند كه زنان مى كنند.(با آرایش خود را به زن ها تشبیه می کنند)

14 ـ و دیدى كه: زنان با زنان ازدواج نمایند.( هم جنس بازی)

15 ـ و دیدى كه: مدّاحى دروغین از اشخاص، زیاد شود.(تعاریف نابجا برای تحقق خواسته ها)

16 ـ و دیدى كه: انسان ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود.

17 ـ و دیدى كه: افراد با دیدن كار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه مى برند.

18 ـ و دیدى كه: همسایه به همسایه خود اذیت مى كند و از آن جلوگیرى نمى شود.

19 ـ و دیدى كه : كافر به خاطر سختى مؤمن، شاد است.

20 ـ و دیدى كه: شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشیدن آن كنار هم مى نشینند و از خداوند متعال نمى ترسند.

21 ـ و دیدى: كسى كه امر به معروف مى كند خوار و ذلیل است.

22 ـ و دیدى آدم بدكار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.

23 ـ و دیدى اهل قرآن و دوستان آن ها خوارند.

24 ـ و دیدى راه نیك بسته و راه بد باز است.

25 ـ و دیدى خانه كعبه تعطیل شده، و به تعطیلى آن دستور داده مى شود.

26 ـ و دیدى كه: انسان به زبان مى گوید ولى عمل نمى كند.

27 ـ و دیدى كه: مردان از مردان و زنان از زنان لذّت مى برند، (مردان خود را براى مردان، و زنان خود را براى زنان فربه مى كنند).

28 ـ و دیدى كه: زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تأمین مى شود.( کسب حرام )

29 ـ و دیدى زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشكیل مى دهند.

30 ـ و دیدى كه: در میان فرزندان «عبّاس»، كارهاى زنانگى به وجود آید.

31 ـ و دیدى كه: زن براى زنا با مردان، با شوهر خود همكارى كند.

32 ـ و دیدى كه: بیشتر مردم و بهترین خانه ها، زنان را بر بدكارى كمك مى كنند.

33 ـ و دیدى كه: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود.

34 ـ و دیدى كه: بدعت و زنا آشكار شود.

35 ـ و دیدى مردم به شهادت ناحق اعتماد كنند.

36 ـ و دیدى كه: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.

37 ـ و دیدى كه: دین بر اساس میل اشخاص معنى شود و كتاب خدا و احكامش تعطیل گردد.

38 ـ و دیدى كه: جرئت برگناه آشكار شود، و دیگر كسى براى انجام آن منتظر تاریكى شب نگردد.

39 ـ و دیدى مؤمن نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش.

40 ـ و دیدى كه: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.

41 ـ و دیدى كه: سردمداران به كافران نزدیك شوند و از نیكوكاران دور شوند.

42 ـ و دیدى كه: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.

43 ـ و دیدى كه: پست هاى مهم والیان بر اساس مزایده است نه بر اساس شایستگى.

44 ـ و دیدى كه: مردم را از روى تهمت و یا سوءظن بكشند.

45 ـ و دیدى كه: مرد بخاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.

46 ـ و دیدى كه: مرد از بدكارگى همسرش نان مى خورد.

47 ـ و دیدى كه: زن بر شوهر خود مسلّط شود، و كارهایى كه مورد خشنودى شوهر نیست انجام مى دهد، و به شوهرش خرجى مى دهد.

48 ـ و دیدى كه: مرد همسر و كنیزش را كرایه مى دهد و به غذاى پست (كه از این راه بدست مى آورد) خشنود است.

49 ـ و دیدى كه: سوگندهاى دروغ به خدا بسیار گردد.

50 ـ و دیدى كه: آشكارا قمار بازى مى شود.

51 و دیدى كه: مشروبات الكلى بطور آشكار بدون مانع خرید و فروش مى شود.

52 ـ و دیدى كه: زنان مسلمان خود را به كافر مى بخشند.

53 ـ و دیدى كه: كارهاى زشت آشكار شده و هر كس از كنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.

54 ـ و دیدى كه: مردم محترم، توسط كسى كه مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.

55 ـ و دیدى كه: نزدیكترین مردم به فرمانداران آنانى هستند كه به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت(علیهم السلام)ستایش شوند.

56 ـ و دیدى كه: هر كس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش را قبول نمى كنند.

57 ـ و دیدى كه: در گفتن سخن باطل و دروغ، با همدیگر رقابت كنند.

58 ـ و دیدى كه: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است.

59 ـ و دیدى كه: همسایه از ترس زبان بد همسایه، او را احترام مى كند.

60 ـ و دیدى كه: حدود الهى تعطیل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.

61 ـ و دیدى كه: مسجدها طلاكارى (زینت داده) شود.

62 ـ و دیدى كه: راستگوترین مردم نزد آن ها مفتریان دروغگو است.

63 ـ و دیدى كه: بدكارى آشكار شده و براى سخن چینى كوشش مى شود.

64 ـ و دیدى كه: ستم و تجاوز شایع شده.

65 ـ و دیدى كه: غیبت، سخن خوش آن ها گردد، و بعضى بعض دیگر را به آن بشارت دهند.

66 ـ و دیدى كه: حج و جهاد براى خدا نیست.

67 ـ و دیدى كه: سلطان به خاطر كافر، شخص مؤمن را خوار كند.

68 ـ و دیدى كه: خرابى بیشتر از آبادى است.

69 ـ و دیدى كه: معاش انسان از كم فروشى بدست مى آید.

70 ـ و دیدى كه: خونریزى آسان گردد.

71 ـ و دیدى كه: مرد بخاطر دنیایش ریاست مى كند.

72 ـ و دیدى كه: نماز را سبك شمارند.

73 ـ و دیدى كه: انسان ثروت زیادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش را نداده است.

74 ـ و دیدى كه: قبر مرده ها را بشكافند و آن ها را اذیت كنند.

75 ـ و دیدى كه: هرج و مرج بسیار است.

76 ـ و دیدى كه: مرد روز خود را با مستى به شب مى رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتى به برنامه مردم ندهد.


77 ـ و دیدى كه: با حیوانات آمیزش مى شود.

78 ـ و دیدى كه: مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد
(لباسش را دزدیده اند).

79 ـ و دیدى كه: حیوانات همدیگر را بدرند.

80 ـ و دیدى كه: دل هاى مردم، سخت و دیدگانشان خشك و یاد خدا برایشان گران است.

81 ـ و دیدى كه: بر سر كسب هاى حرام آشكارا، رقابت كنند.

82 ـ و دیدى كه: نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.

83 ـ و دیدى كه: فقیه براى دین، فقه نمى آموزد و طالب حرام، ستایش و احترام مى گردد.

84 ـ و دیدى كه: مردم در اطراف قدرتمندانند.

85 ـ و دیدى كه: طالب حلال، مذمّت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستایش و احترام مى گردد.

86 ـ و دیدى كه: در مكه و مدینه كارهائى مى كنند كه خدا دوست ندارد و كسى از آن جلوگیرى نمى كند، و هیچكس بین آن ها و كارهاى بدشان مانع نمى شود.


87 ـ و دیدى كه: آلات موسیقى و لهو در مدینه و مكّه آشكار گردد.

88 ـ و دیدى كه: مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهى از منكر كند ولى دیگران او را از این كار برحذر مى دارند.

89 ـ و دیدى كه: مردم به همدیگر نگاه مى كنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى كنند) و از مردم بدكار پیروى نمایند.

90 ـ و دیدى كه: راه نیك خالى و راه رونده ندارد.

91 ـ و دیدى كه: مرده را مسخره كنند و كسى براى او اندوهگین نشود.

92 ـ و دیدى كه: سال به سال بدعت و بدی ها بیشتر شود.

93 ـ و دیدى كه: مردم و جمعیت ها جز از سرمایه داران پیروى نكنند.

94 ـ و دیدى كه: به فقیر چیزى دهند كه برایش بخندند ولى در راه غیر خدا ترحم كنند.

95 ـ و دیدى كه: علائم آسمانى آشكار شود و كسى از آن نگران نشود.

96 ـ و دیدى كه: مردم مانند حیوانات در انظار یكدیگر عمل جنسى بجا مى آورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمى كند.

97 ـ و دیدى كه: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج كند ولى در راه خدا از اندك هم مضایقه دارد.

98 ـ و دیدى كه: عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آن ها قائل نیستند، بلكه نزد فرزند از همه بدترند.

99 ـ و دیدى كه: زن ها بر مسند حكومت بنشینند، و هیچ كارى جز خواسته آن ها پیش نرود.

100 ـ و دیدى كه: پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین كند و از مرگشان شاد گردد.

101 ـ و دیدى كه: اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدكارى، كم فروشى، و زشتى انجام نداده، ناراحت است.

102 ـ و دیدى كه: قدرتمندان، غذاى عمومى مردم را احتكار كنند.

103 ـ و دیدى كه: اموال حق خویشان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)(خمس) در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.

104 ـ و دیدى كه: به وسیله شراب، بیمار را مداوا كنند، و براى بهبودى بیمار آن را تجویز نمایند.

105 ـ و دیدى كه: مردم در مورد امر به معروف و نهى از منكر و ترك دین بى تفاوت و یكسانند.

106 ـ و دیدى كه: سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است.

107 ـ و دیدى كه: براى اذان و نماز مزد مى گیرند.

108 ـ و دیدى كه: مسجدها پر است از كسانى كه از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.

109 ـ و دیدى كه: شرابخوار مست، پیش نماز مردم شود.

110 ـ وقتى كه دیدى: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.

111 ـ و دیدى كه: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت كنند.

112 ـ وقتى دیدى كه: استانداران از روى طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.


113 ـ و دیدى كه: فرمانروایان، میراث(مستضعفان) را در اختیار بدكاران از خدا بى خبر قرار دهند.
 
114 ـ و دیدى كه: بر روى منبرها از پرهیزكارى سخن مى گویند ولى گویندگان آن پرهیزكار نیستند.

115 ـ و دیدى كه: صدقه را با وساطت دیگران بدون رضاى خدا و بخاطر در خواست مردم بدهند.

116 ـ وقتى كه دیدى: وقت (اوّل) نمازها را سبك بشمارند.

117 ـ و دیدى كه: هَمّ و هدف مردم، شكم و شهوتشان است.

118 ـ و دیدى كه: دنیا به آن ها روى كرده.

119 ـ و دیدى كه: نشانه هاى برجسته حق، ویران شده است.


در این وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد...
این موارد غیر حتمی هستند که اکثر اونا بوقوع پیوسته، اما علائمی هم داریم که از اونا به علائم حتمی ظهور تعبیر شده:

1- خروج سفیانی؛
2- ندای آسمانی به طوری که همه مردم دنیا آن را می شنوند؛
3- کشته شدن نفس زکیه؛
4- خروج یمانی؛
5- خسف (فرورفتن) زمین در منطقه بیداء؛
منظور از این علائم (حتمی)، علامت هاییه که هرگاه واقع شدن، قطعا حضرت ظاهر خواهند شد.(عصر ظهور، علی کورانی)


اما وظیفه ما اینه که در عمل و قلبمون از این موارد و فتنه های آخر الزمون به خدا پناه ببریم و خودمونو به خصلت های یاران حضرت مهدی (عج) دربیاریم. سعی کنیم خدای ناکرده عامل به هیچ کدوم از این علائم نباشیم و اگر هم بودیم از اونا توبه کنیم. به امید این که از یاران واقعی حضرتش باشیم... هم در عمل و رفتارمون و هم در قلبمون...!


چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:,

|

حدیث مذمت دروغ

 
 
حدیث درمذمت دروغ ازفرمایشات پیامبر(ص) وائمه علیهم السلام:
 
 
25 حدیث زیبا درباره دروغ و دروغگو

1- دروغ فسق و دروغگو فاسق است.

2- دروغگو ایمان ندارد.

3- دروغ از قماربدتر است.

4- دروغگو دشمن خداست.

5- روی دروغگو سیاه است.

6- دروغ ازشراب بدتر است.

7- دروغگو بوی دهانش متعفن است.

8- خدای تعالی دروغگو را لعنت می کند.



9- بوی گند دهان دروغگو به عرش می رسد.

10- دروغ مخرب ایمان است.

11- دروغ مانع چشیدن طعم ایمان است.

12- دروغگو تخم کینه درسینه ها می کارد.

13- دروغگو مروتش ازهمه خلق کمتر است.

14- به جهت یک دروغ ،هفتاد هزار فرشته دروغگو را لعنت می کنند.

15- دروغ علامت نفاق است.

16- دروغ بدترین ریاهاست.

17- دروغ فراموشی می آورد.

18- دروغ دریست ازدرهای نفاق.

19- دروغگو به عذابی مخصوص در قبر گرفتار خواهد شد.

20- دروغ ،محروم کند دروغگو را ازن مازشب و روز.

21- دروغ سبب خذلان الهی است.

22- دروغ سبب گرفتن صورت انسانی ازدروغگو است.

23- دروغ ، بزرگترین خباثت است.

24- دروغگو  ،بزرگترین گناهکاران است.

25- دروغ صاحبش را هلاک کند.

 

     

چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:,

|

بحرین کربلا

امروز بحرین " كربلاست"

چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:,

|

چفیه

اهدای چفیه رهبر انقلاب به یک بهزیستی

 

چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:,

|

عمق نگاه


کسی به عمق نگاه تو می رسد؟ هرگز

کسی به نیمه ی راه تو می رسد؟ هرگز

به اعتقاد و شجاعت مگر که سیّد علی

کسی به گرد سپاه تو می رسد؟ هرگز

 

چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:,

|

تصاویر دردناک از بحرین

تصاویری دردناک از کشتار مردم بحرین
 


 
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین
 
 
ثورة شعب البحرین - بطش الغزاة السعودیین

 

چهار شنبه 3 فروردين 1390برچسب:,

|

قذافی در چادر

تصاویر جالب از زندگی آقای قذافی زیر چادر !
   
 
   
تصاویر جالب از زندگی آقای قذافی زیر چادر !
مردی که زیر چادر کار کرد، حکمرانی کرد و البته دستور قتل مردمانش را داد.
 
 
 

 



قذافی جوان در خانه
صورت خندان قذافی در منزل یا همان چادر پدری. تاریخ عکس آگوست 1973 است. قذافی برخواسته از خانواده ای سنتی است که زندگی به سبک عشایر سنت آنها بود.


کار هم زیر چادر
سال 1986 میلادی. دفتر قذافی در طرابلس. اتاق کار کامل آن هم زیر یک چادر.


دیکتاتورها زیر یک چادر
سال 1992. معمر قذافی و حسنی مبارک.


آتش بازی مقابل چادر معمر قذافی
نوامبر سال 2008 میلادی. چادر قذافی در محوطه کاخ کرملین روسیه.


اروپایی ها زیر چادر
حضور گرهارد شرودر صدر اعظم وقت آلمان در چهاردهمین روز از ماه اکتبر سال 2004 میلادی در طرابلس و اتاق مهمان چادر


زندگی زیر چادر، کنار ساحل
چادر آقای قذافی در سال 2009 میلادی در سواحل جزیره ای تفریحی در ونزوئلا

دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,

|

تجاوز شاهزاده خانم سعودی

تجاوز "شاهزاده‌ خانم" سعودی به محافظ خود!
   
 
   
تجاوز
یک شاهزاده زن از خاندان حاکم سعودی به علت تجاوز جنسی به محافظ انگلیسی خود، در دادگاه این کشور محاکمه می‌شود.
 
 
 

مشرق: یک شاهزاده زن از خاندان حاکم سعودی به علت تجاوز جنسی به محافظ انگلیسی خود، در دادگاه این کشور محاکمه می‌شود.

به گزارش مشرق به نقل از روزنامه انگلیسی دیلی میل، یک محافظ 40 ساله انگلیسی که مسؤول حافظت از این شاهزاده سعودی بوده و برای این کار سالیانه صد هزار لیره حقوق دریافت می‌کرده، می‌گوید که این شاهزاده زن سعودی همواره مشغول شرب خمر و مصرف مواد مخدر و رفتارهای ناپسند جنسی است.

این نگهبان از تجاوز جنسی این زن سعودی به خود نیز پرده برداشت.

وکلای این زن با تلاش زیاد موفق شدند دادگاه را قانع کنند که برای آنچه حفاظت از جان این زن و خانواده وی خوانده اند، هویت وی را مخفی نگه دارند.

این در حالی است که بسیاری از تحلیلگران، علت عدم افشای نام این شاهزاده سعودی را، حفظ وجهه خاندان حاکم سعودی می‌دانند.

این شاهزاده زن سعودی نیز با ابراز نگرانی از برگزاری دادگاه خود، می‌گوید که این اتهام‌ها علیه وی باعث خواهد شد که افراد خانواده‌اش نیز از دستیابی به مناصب بالای حکومتی در عربستان بازمانند.

دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,

|

کشف حجاب

اخیرا خانم "آنا پاستور" خبرنگار اسپانیایی در هنگام مصاحبه با رئیس جمهور محترم حجاب از سرش بر می دارد و رئیس محترم جمهور بدون کمترین واکنشی به این اقدام، به مصاحبه ادامه می دهند.
 
 
 
الف: محمد حسن قدیری ابیانه نوشت:
 اخیرا خانم "آنا پاستور" خبرنگار اسپانیایی در هنگام مصاحبه با رئیس جمهور محترم حجاب از سرش بر می دارد و رئیس محترم جمهور بدون کمترین واکنشی به این اقدام، به مصاحبه ادامه می دهند. دفتر ایشان نیز هیچ مداخله ای نسبت به این مسئله نمی نماید. این موضوع واکنش هایی رادر سطح جامعه بر انگیخت.
 
یکی از موضوعاتی که برخی از سایت ها مطرح ساختند این است که در زمان حضرت امام خمینی (ره) نیز اوریانا فالاچی حجاب از سر خود بر داشت و امام خمینی عکس العملی نشان ندادند!
 
واقعیت آن است که اولا قرینه های وجود ندارد که اوریانا فالاچی حجاب از سر برگرفته باشد. ثانیا در صورت وقوع چنین رخدادی، این امر در زمانی بوده که هنوز رعایت حجاب به صورت قانونی الزام آور نبوده است.
 
آن مصاحبه با حضور بنی صدر انجام شده بود و این در حالی است که اصولا اجبار به رعایت حجاب بعد از فرار بنی صدر بود.
 
لذا آنچه اکنون در حضور رئیس جمهور محترم رخ داده است نقض صریح قانون جمهوری اسلامی ایران در حضور بالاترین مقام اجرایی کشور و عدم هرگونه واکنشی از سوی ایشان به این اقدام بوده که شایسته رئیس جمهور مکتبی کشورمان نبوده است. منفعل بودن دفتر ایشان نیز در این زمینه نشانه ضعف موجود در دفتر ایشان است.
 
من خود در زمانی که معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور در زمانی ریاست جمهوری جناب اقای هاشمی رفسنجانی بودم قبل از هر مصاحبه ای شرایط را برای خبرنگاران تشریح و رعایت آن را خواستار و در صورت مقاومت تحمیل کرده و یا مصاحبه می کردم. به طور مثال وقتی خانم کریستین امانپور خبرنگار ایرانی سی ان ان با ایشان مصاحبه داشت و آرایش غلیظی نموده و روسریش خیلی جلو نبود به ایشان تذکر لازم را دادم و وقتی خواست مقاومت کند لغو مصاحبه را در صورت عدم رعایت مطرح نمودم که موجب اصلاح وضعیت حجاب وی شد.
 
و اما اوریانا فالاچی خبرنگار زن ایتالیایی در مصاحبه با حضرت امام خمینی (ره) می پرسد: اين چادر، آيا صحيح است كه اين زنها خود را در زير چادر مخفى كنند؟ اين زنها در انقلاب شركت كردند. كشته دادند. زندان رفتند. مبارزه كردند، اين چادر هم يك رسم از قديم مانده‏اى است. حالا ديگر دنيا هم عوض شده. حالا اين صحيح است كه مثلًا اينها خودشان را مخفى كنند؟
 
و حضرت امام (ره) در پاسخ می فرمایند: "اولًا اينكه اين يك اختيارى است براى آنها، خودشان اختيار كردند. شما چه حقى داريد كه اختيار را از دستشان بگيريد؟ ما اعلام مى‏كنيم به زنها كه هر كس چادر مى‏خواهد يا هر كس پوشش اسلامى، بيايد بيرون. از 35 ميليون جمعيت ما 33 ميليونش بيرون مى‏آيد. شما چه حقى داريد كه جلو اينها را بگيريد؟ اين چه ديكتاتورى است كه شما نسبت به زنها داريد؟ و ثانياً اينكه ما يك پوشش خاصى را نمى‏گوييم. براى حدود زنهايى كه به‏ سن و سال شما رسيده‏اند هيچ چيزى نيست. ما زنهاى جوانى كه وقتى ايشان آرايش مى‏كنند و مى‏آيند، يك فوج را دنبال خودشان مى‏كشند، اينها را داريم جلوشان را مى‏گيريم. شما هم دلتان نسوزد. من ديگر بلند شوم. شما هم دلتان نسوزد." (صحيفه امام، ج‏10، ص: 104)
 
در این مصاحبه اولا حضرت امام (ره) پاسح منطقی و قاطع به وی می دهند، ثانیا به مصاحبه پایان می بخشند. در این پاسخ هم فالاچی را پیرزنی قلمداد می کنند که دیگر جذابیتی ندارد. این پاسخ برای زنان غربی که ارزش خود را در ظاهر خویش دنبال می کنند از هر پاسخی شکننده تر است.
 
من در آن زمان رایزن مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا بودم. از ایران تلکسی آمد که به خانم اوریانا فالاچی ویزا بدهیم تا با رئیس جمهور وقت بنی صدر مصاحبه نماید.
 
من او را به سفارت دعوت کردم. وی با هفت قلم آرایش آمد و در بین صحبت هایش گفت که از منزل فقط برای دیدن من آمده است. از وی در مورد سفرش به ایران و نظرش در مورد این سفر پرسیدم. به شدت تحت تاثیر شخصیت حضرت امام خمینی (ره)  قرار گرفته بود و اینکه امام خمینی حسرت یک نگاه را در دلش گذاشت و هرگز به او نگاه نکرد. وی از دستان زیبای حضرت امام (ره) گفت و اینکه این بیادماندنی ترین مصاحبه های وی بوده است.
 
وی گفت در مورد حجاب اسلامی قانع نشده است و آن را درک نمی کند.
 
او زن مسنی بود و من حدود 26 سال سن داشتم. به وی گفتم تو گفتی که امروز صرفا برای دیدن من از خانه بیرون آمده ای. وی آن را تایید کرد. گفتم که سنمان به هم نمی خورد. تعجب کرد. مانده بود که چرا این را می گویم.  گفتم من ویزا را به خاطر قلم شما می دهم و نه سن و قیافه شما. گفت طبیعی است. پرسیدم اگر صرفا برای دیدن من و گرفتن ویزا آمده اید پس چرا آرایش کرده اید؟! جا خورد. گفتم ممکن است دلیل آرایش خود را بیان کنید. مانده بود چه جواب بدهد. برایش فلسفه حجاب در اسلام را گفتم و اینکه در اسلام جذابیت فیزیکی زن نباید یک ارزش اجتماعی باشد بلکه صرفا یک ارزش زناشویی است. زنان در اسلام برای خود ارزش والایی قائلند و حاضر نیستند بدن خود را برای جلب نظر مردان در جامعه به نمایش بگذارند و لباس ها و آرایش های تحریک آمیز داشته باشند. ما نمایش بدن زنان را برای تبلیغ کالا توهین به شخصیت وی می دانیم و ارزش زن به ایمان و عمل صالح و قلم او و نقش مادری او است و نه اندازه دور کمر و قد و وزن و رنگ پوست و مدل بینی او. حجاب در حقیقت برای حفظ حرمت زنان و نشانه اتکای به نفس و عدم احساس کمبود در آنان است. قدری تحت تاثیر این گفته ها بود و انتظار نداشت که این مطالب را از زبان جوان 26 ساله ای مثل من بشنود. سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک بود. او را برای شرکت در مراسم مذکور دعوت کردم. وی در مراسم شرکت کرد. موقع ورود هیچ آرایش نداشت. سلام کرد و ناخن های خود را نشان داد و گفت ببین نه در صورت و نه در دست آرایشی ندارم. این صرفا به خاطر تو است. از او تشکر کردم و دعوت کردم به جمع میهمانان بپیوندد.
 
با وجود اینکه از مرکز دستور صدور ویزا برای مصاحبه با بنی صدر صادر شده بود، به خاطر اینکه شنیده بودم در حضور حضرت امام (ره) حجاب از سر کشیده به وی ویزا ندادم. طولی نکشید که بنی صدر سرنگون شد و دیگر کسی صدور ویزا برای وی را پیگیری نکرد.
 

دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,

|

لباس شخصی در بحرین

لباس‌شخصی‌های چماق‌دار در بحرین/عکس
   
 
   
لباس‌شخصی‌های چماق‌دار در بحرین/عکس
پلیس بحرین در حال شلیک گاز اشک‌آور / بحرین
 
 
 

لباس شخصی چماق به دست/ بحرین

 

دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,

|

بحرین و شاه

 

خون مردم بحرین امروز از چنگال تو میچکد محمد رضا پهلوی


خون مردم بحرین امروز از چنگال تو میچکد محمد رضا پهلوی
فقط بخاطر خوشخدمتی به انگلستان






تقدیم بحرین،ننگین ترازترکمنچای


 
NewsImage.aspx?id=118943&filename=V102.jpg
<< >>
ماجرای جدا شدن«بحرین» ازایران توسط محمدرضا پهلوی
استقلال‌بحرین‌درهیاهوی‌ورزشگاه امجدیه

روز سه شنبه 17 اردیبهشت ماه سال 1349 بود که رادیو ایران خبر استقلال سرزمین بحرین از ایران را اعلام کرد و یک ساعت پس از اعلام استقلال بحرین، ایران این کشور را به رسمیت شناخت. اعلام خبر استقلال بحرین بخشی از سرزمین ایران در طول تاریخ، از رادیو ایران به قدری مضحک پخش شد که اسد ا.. علم وزیر دربار پهلوی می‌گوید: «گوینده خبر چنان با افتخار و غرور آن را خواند که گویی هم اکنون بحرین را فتح کرده‌ایم.» حکومت پیش از این فکر همه جا را نیز کرده بود اعتراض هایی که می بایست در هیاهویی مثل یک مسابقه ورزشی جنجالی و کم سابقه گم و فراموش شود. مدت ها مانور خبری برای برگزاری مسابقه فوتبال میان دوتیم ایران و اسرائیل. انتخاب عجیبی بود اما سر وصدای زیادی به راه انداخته بود و 30 هزار نفر را در این ورزشگاه امجدیه جمع آورده بود تا در فریاد های سرود ملی قسمتی از خاک وطن جدا شود.

علم می گوید: «پس از مسابقه فوتبال ایران و اسرائیل، «در استادیوم امجدیه، 30000 تماشاچی بلند شدند و با هم سرود ملی را خواندند، و جشن و سرور تا سحر ادامه پیدا کرد. شاه شانس آورد که کسی از فرصت استفاده نکرد تا در مورد بحرین تظاهرات کند. موضوع اخیر به کلی از یادها رفته است.» (جمعه 21 فروردین 1349) اما با همه این جنجال ها افرادی چون پرویز فروهر در اعتراض به این وطن فروشی آشکار طعم زندان را چشیدند.

همه این اتفاقات در حالی صورت می گرفت که یک سال پیش در سرمای زمستان سال 1348، شاه که در سر سودای ژاندارمی خلیج فارس را می پروراند در مصاحبه‌ای خواستار حل مسئله سرزمین ثروتمند استراتژیک بحرین از طریق کسب نظر مردم آن هم به وسیله سازمان ملل متحد شد ارجاع به آری مردم برای تجزیه خاک یک کشور آن هم توسط یک بیگانه و ذی نفع در شطرنج سیاست آن روزها ناشی از ضعف حکومت در تصمیم گیری برای یکپارچگی کشور و ترس از انگلیس بود .

شاه: ایران از ادعاهای سرزمینی‌اش دست خواهد کشید

البته چند ماه قبل شاه در دیدار رسمی خود از هندوستان،‌ در یک مصاحبه مطبوعات در "دهلی نو"‌ اعلام کرده بود "‌ اگر مردم بحرین خواهان پیوستن به کشورم ایران نباشند ایران از ادعاهای سرزمینی اش نسبت به این جزیره خلیج فارس دست خواهد کشید."‌ وی گفت چنانچه سیاست بین المللی خواهان آن باشد،‌ ایران نیز خواست مردم بحرین را می‌پذیرد. شاه تأکید کرد که ایران مخالف استفاده از زور برای حل مسأله ارضی بحرین است. وی در پاسخ به این سوأل که آیا او پیشنهاد انجام یک انتخابات عمومی یا رفراندومی در رابطه با کسب نظر مردم بحرین را دارد یا خیر پاسخ داد:‌ من نمی خواهم در این زمان وارد جزئیات مربوط به این سوال بشوم؛ ولی هر نوع وسیله ای که بتواند به یک روش رسمی و مورد پذیرش شما و ما و تمامی جهان نشانگر خواست مردم بحرین باشد،‌ مطلوب خواهد بود.مناقشه بر سر خاک بحرین موضوعی 200 ساله بود اما نقشه و اسناد تاریخی معتبر نشان می دهد سرزمین ۳۲ جزیره ای بحرین از قدیم الایام بخشی از امپراتوری ایران پیش از اسلام بوده است. از سال ۱۵۲۲ تا ۱۶۰۲ بحرین مدتی در دست پرتغالی‌ها قرارگرفت. در سال ۱۶۰۲ میلادی، پس از اخراج پرتغالی‌ها از خلیج فارس، جزیره بحرین به دست دولت صفوی افتاد و سلطه ایران بر آن تا سال ۱۷۸۳ میلادی ادامه داشت. از سال ۱۷۸۳، بحرین در نفوذ خاندان آل خلیفه (که از اعراب شبه‌جزیره عربستان بودند) افتاد و به تدریج زمینه سلطه انگلیس مهیا شد . در دوران قاجار و پهلوی، اگرچه ایران مالک رسمی این سرزمین محسوب می شد اما مناقشات زیادی وجود داشت. در دوره انحطاط قاجاریه، دولت انگلستان از ضعف دولت مرکزی استفاده کرد و به موجب قراردادهایی که در سال های 1820، 1861، 1880 و 1892 با بحرین منعقد کرد، به تدریج بر نفوذ خود در آن سرزمین افزود و بعدها در ادعایی دروغین مدعی شد که از زمان قرارداد 1820 دولت انگلستان شیخ بحرین را مستقل می شناخته است. دولت ایران نسبت به این امر معترض بود و حتی در نوامبر 1927 مساله بحرین را به جامعه ملل ارجاع کرد، ولی راه حلی در این مورد به دست نیامد. دولت ایران در سال 1957 بحرین را به عنوان استان چهاردهم ایران اعلام کرد لقبی که هنوز در برخی گفتگو ها درباره بحرین شنیده می شود در سال 1958 ایران از شیخ سلمان بن احمد الخلیفه شیخ بحرین خواست که وفاداری خود را به دولت ایران نشان دهد. اما با این همه دوران سلطنت محمدرضا پهلوی دوره ننگینی بود. خاطرات علم نشان می‌دهد شاه نگران بود مبادا چشم‌پوشی از ادعاهای ایران بر بحرین خیانت به منافع ملی تعبیر شود. (خاطرات، 22 مرداد 1347) شاه و دولت انگلیس برای اینکه ایران را قادر سازند از مخالفت با استقلال بحرین دست بردارد، سرانجام موافقت کردند اختلافات خود را به اوتانت دبیرکل سازمان ملل متحد ارجاع کنند. «ویتوریوگیچاردی» (رئیس دفتر اروپایی سازمان ملل متحد) به نمایندگی از سوی دبیر کل آن سازمان به بحرین می‌رود و در آن جا هم ضمن یک نمایشنامه از پیش نوشته شده، و یک نظرخواهی ساختگی نه از یکایک مردم. بلکه از رؤسای قبیله‌ها و سرپرستان گروه‌ها و شیخ‌های بحرینی، مسئله را حل می‌کند. بدین گونه که از آنها می‌پرسید: آیا می‌خواهید مستقل شوید؟! ناگفته نگذاریم که بهنگام سفر «گیچاردی» دو باشگاه فرهنگی «نادر» و «فردوسی» را بستند و شمار چشمگیری از مردم آن جزیره را که هوادار ایران و ایرانی مانده بودند، به زندان افکندند و تنی چند از آنها را کشتند و یک جو خفقان و ترس در آن منطقه پدید آوردند. بر این پایه، چون گیچاردی، تنها با تنی چند از گردانندگان حکومتی، آن هم به گونه‌ای که از پیش تعیین شده دیدار و نظر ایشان را به نام «نتیجه‌ همه‌پرسی» اعلام کرد، روشن است که از لحاظ حقوق بین‌الملل و حقوق سیاسی مسئله استقلال بحرین به علت مراجعه نکردن به یکایک مردم آن جزیره و برگذار نکردن «همه‌پرسی کامل» از مشروعیت و قانونی بودن برخوردار نیست. این حقیقت یابی به اعتراف وزیر دربار وقت ایران تنها یک نظر خواهی از چند تجارتخانه و افراد صاحب قدرت در این کشور بود و بر خلاف اعلام عمومی هیچگاه در این کشور همه پرسی صورت نگرفت. در همین حال انگلستان معتقد بود که جزایر تنب بزرگ و کوچک نیز متعلق به شیخ‌ رأس الخیمه می‌باشند. از نظر حقوقی این جزایر متعلق ایران بود و بحرین نیز جزء خاک ایران محسوب می‌شد.

کلاه بزرگ انگلیس بر سر شاه

اسفندیار بزرگمهر، وزیر مشاور نخست‌وزیر وقت هویدا درکتاب خود می‌نویسد: «... نظر انگلیسی‌‌ها از روز اول راجع به بحرین این بود که بحرین مستقل شود ولی ایران بحرین را استان چهاردهم می‌خواند، و سال‌ها ادعا مالکیت آن را داشت. انگلیسی‌ها که تازه به دلیل همکاری با آمریکایی‌ها نفوذ خود را در خلیج فارس کم کرده بودند، نمی‌خواستند ایران که کرانه وسیعی در خلیج فارس دارد، در این طرف خلیج هم نفوذی داشته باشد. شاه که خود را بی نیاز از مشاوره با صاحب نظران می‌دانست و فکر می‌کرد نابغه سیاست خارجی و دیپلماسی است، سعی کرد بحرین و جزایر سه گانه را به هم مربوط کند. یعنی در یک معامله با انگلیسی‌ها در قبال اعطای استقلال به بحرین، حق ایران بر جزایر سه گانه را تثبیت نماید. با مزه آن که جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی جزو خاک ایران است و مالکیت حقوقی و قانونی آن از ابتدا متعلق به ایران بوده است. اما در عمل انگلیس کلاه بزرگی بر سر شاه گذاشتند. در آن زمان هنوز کشورهای عربی قدرت نداشتند و شاه به راحتی می‌توانست حق ایران را از آنها مطالبه نماید و نیازی به معامله بدون تضمین نبود.

اما شاه از این فرصت استفاده نکرد و ترجیح داد منافع ملی را فدای طرح انگلستان نماید. شاه از بیم اینکه مردم ایران او را وطنفروش بخوانند، استقلال بحرین را منوط به نظر مردم بحرین نمود و این عمل در تاریخ ایران سابقه نداشت. حتی علم نیز به سفیر انگلیس در مورد این راه حل اعتراض می کند و می‌گوید: «ما هیچ گاه نمی‌توانیم چنین پیشنهادی را تصویب و در برابر ملت ایران توجیه کنیم.» (سه شنبه 21مرداد1348)

جالب اینکه شاه نیز متوجه خطر نظرخواهی در مورد استقلال بحرین هست می‌گوید: «به سفیر تکرار کن که اگر من پیشنهادش را بپذیرم مرتکب خودکشی شده‌ام. اگر این خودکشی در راه حفظ منافع ملت ایران بود،‌ چندان اهمیتی به آن نمی‌دادم! ولی به عقیده من این طرح خیانت به منافع ملی است، بدین جهت نمی‌توانم آن را بپذیرم!».(دوشنبه 21 مرداد1348)

اسدا.. علم رفیق گرمابه و گلستان شاه نیز خود اذعان می‌کند که در این معامله، ایران به شدت دچار خسارت شد و زمانی که با سفیر انگلیس درباره بحرین و سه جزیره سخن می‌گوید به شدت دچار ناامیدی می‌گردد و سپس می‌گوید: «حال من به قدری بد شد که با تب در رختخواب افتادم. و سه روز است که گرفتار هستم.»(خاطرات،دوشنبه 27 خرداد1349)

رای ننگین مجلس شورای ملی

گرچه واگذاری بحرین بر اساس تصمیم شاه قطعی بود اما برای اینکه تشریفات قانونی نیز طی شود بر اساس قانون اساسی نیاز به رای مجلس نیز بود. در اقدامی تاسف و تامل برانگیز، طرح تجزیه در مجلس شورای ملی! با رای 187 نفر از 191 نفر عده حاضر در مقابل 4 رای مخالف به تصویب رسید. نماینده استان بحرین در این رای گیری رای خود را در مجلس شورای ملی ایران به صندوق آراء مجلس ریخت البته مشخص نشد که وی جزء 4 نفر مخالف بود یا خیر اما مشخص شد که نماینده این بخش از خاک ایران در مجلس، آخرین رای خود را داده است. پس از تجزیه این بخش از خاک ایران، شاه حاضر نبود هیچ اعتراضی را در مورد بحرین بشنود و در جواب اعتراضاتی که به او می‌شد به صراحت گفته بود: «این بحث و جدال‌ها در شأن من نیست»!

جالب آنکه شوروی به دلیل رقابت با انگلیس نسبت به جدا شدن بحرین از خاک ایران اعتراض نمود.

یک روز پس از استقلال هم، ‌بحرین و انگلستان یک قرار داد دوستی با هدف "مشورت" در مواقع ضروری با یکدیگر امضا کردند. و ادعای پیشین انگلیس مبنی بر خروج از خلیج فارس به راحتی زیر سوال رفت.

پس از تلاش فوق‌العاده سرانجام شاه موفق شد یک موافقتنامه از سران انگلیس و قبایل عربی بگیرد و آن را به عنوان سند احراز مالکیت ایران بر جزایر سه گانه تلقی نماید. غافل از اینکه پیر مکار سیاست، بازی‌های بسیار در آستین دارد. انگلیس ایران را تشویق کرد که به صورت مستقیم وارد عمل شده و بدون اینکه موافقتنامه حقوقی با اعراب امضا کند، به اشغال نظامی جزایر سه گانه دست بزند. به هر حال شاه با حماقتی اسفبار در همین چارچوب موافقتنامه‌ای را قبول می کند. در این موافقتنامه از عبارت «occupation» استفاده شد که به معنای «اشغال» است. در واقع موافقتنامه‌ای امضا می شود که در آن طرفین می پذیرند که ایران جزایر سه گانه را «اشغال» نموده است (نه اینکه بر اساس حق قانونی خود جزء خاک ایران است). همین کلمه بعدها دستاویزی شدکه امارات متحده عربی ادعا نماید ایران این جزایر را اشغال نموده است و خواستار بازپس‌گیری آن گردد. امروزه نیز امارت به اتکای این کاغذپاره تایید شده توسط ایران در محاکم بین المللی ادعای اشغال دارد.عاقبت آن که بی تدبیری، هم به جدایی سرزمین منجر شد و هم به یک ادعای گزاف و پوچ مهر به ظاهررسمی زد!! مشکلی که تا به امروز هم جدال ها و اختلافاتی را پیش آورده است.

در سوگ بحرین ، سرزمین بر باد رفته

بحرین مجمع الجزایری مرجانی است که از یک جزیره بزرگ و 32 تا 34 جزیره کوچک تشکیل شده است. جزیره بزرگ 85درصد از پهنه سرزمین بحرین را شامل می شود. اراضی جزیره اصلی بحرین در دشت و تپه های کم ارتفاع قرار گرفته است. حاشیة شمال آن به عرض حدود پنج کیلومتر حاصل خیز است سرزمینی که آب و هوای قسمت مرکزی خشک و زمین های آن کویری و پوشیده از گیاهان صحرایی است. این مجمع الجزایر بین شبه جزیره قطر و منطقه احسا عربستان سعودی که آن هم در گذشته دور بخشی از بحرین ایران بوده در جنوب خلیج فارس واقع شده است.

تولید ناخالص داخلی کشور بحرین در سال ۲۰۰۶ میلادی بیشتر از ۱/۷ درصد رشد داشته و ارزش آن به بیش از ۵/۱۵میلیارد دلار رسیده است. که این افزایش بیشتر مرهون بازرگانی آزاد و در پی آن حجم بالای سرمایه گذاری خارجی است. در سال ۲۰۰۶مازاد حساب جاری کشور بحرین برابر با ۹/۱ میلیارددلار و مازاد تراز تجاری آن ۸/۳ میلیارددلار بود. مهمترین صنعت داخلی این کشور تولید آلومینیوم است که در مقیاس فراوان تولید و عرضه می‌شود بحرین رتبه نخست تولید این محصول در خاورمیانه ورتبه پنجم در سطح جهانی را داراست. جمعیت بحرین هفتصد هزار نفر است که حدود 150 هزار نفر آنان خارجی‌هایی هستند که در آنجا کار می‌کنند. پنجاه هزار نفر ایرانی هم که اکثر آنان در اصل مهاجرانی از جنوب ایران از فارس و بوشهر در بحرین زندگی می‌کنند و به رغم سکونت طولانی آنان در اینجا همچنان به فارسی صحبت می‌کنند. حدود شصت تا هفتاد درصد جمعیت بحرین شیعه هستند. حوزه علمیه بحرین بیش از 400 سال سابقه دارد. اسفندیار بزرگمهر، وزیر مشاور نخست‌وزیر وقت هویدا در کتاب کاروان عمر می‌نویسد: با هواپیمای «ایرایندیا» به بحرین رفتم... در شهر با کمال تعجب دیدم که تمام مغازه‌دارها فارسی صحبت می‌کنند. و چون سیگار برگ می‌کشیدم، در مغازه (با زبان فارسی) سیگار به من تعارف می‌کردند. همه ایرانی‌الاصل بودند و بسیار خونگرم و مهربان. با چند نفر از تجار که دفاتر معتبری داشتند مذاکره کردم. همه نسبت به ایران و ایرانی نظرات بسیار قابل توجه داشتند...» جدای از ذخایر قابل توجه نفتی شامل روزانه 184 هزار بشکه صادرات نفتی، منابع گازی آن نیز قابل توجه است. همچنین موقعیت مناسب برخی از جزایر برای بندرهایی برای پهلوگیری و تعمیر کشتی های بزرگ اقیانوس پیمای 500 هزار تنی و مرواریدهای مشهور آن نیز از امتیازات دیگر آن محسوب می گردد. اما مهمتر از همه اینکه به لحاظ استراتژیک و سوق الجیشی بحرین در خلیج فارس جایگاه بسیار مهمی دارد. واقع شدن بحرین در مرز ساحلی عربستان و قطر بسیار فرصت قابل ملاحظه ای است. برای تصور بهتر از این موضوع باید به افزایش پهنه "آبهای سرزمینی" که با وجود بحرین در حکم تسلط کامل و بلا شرط بر خلیج فارس به معنای رگ حیاتی نفت دنیا، توجه کنیم. علاوه بر آن بخش قابل توجهی از حوزه های نفتی و بالاخص گازی خلیج فارس در این پهنه قرار می گیرد. از طرفی فاصله یک ساعته با قطر و حضور در مرز این کشور در آنسوی خلیج فارس نیز تنها بخشی از ثروت از دست رفته است. اما حتی اگر از منابع نفت و گاز این کشور، مروارید و بندرتجاری این کشور بشود به سادگی گذشت، از دست دادن جایگاه استراتژیک و سوق الجیشی بحرین در خلیج فارس خسرانی غیر قابل بازگشت است. حضور بحرین در مرز ساحلی عربستان و قطر فرصتی نیست که دیگر برای ایران حاصل شود. هر چند بین ایران و بحرین آبهای آزاد از نظر حقوقی وجود دارد اما همانطور که در نقشه مشخص است قبل از جدایی بحرین حق استفاده از منابع بستر برای ایران تا نزدیکی سواحل عربستان و قطر ادامه پیدا می کرد. تصور اینکه ایران در دو سوی یکی از مهمترین آبراه های جهان دارای ساحل باشد می تواند تا حدی نشان دهد که بحرین از حیث سیاسی و نظامی چه اهمیتی در تفوق بر کشورهای عربی منطقه و حتی تاثیرگذاری بر معادلات بین المللی برای ایران داشته است. اهمیت بحرین آنقدر زیاد است که بزرگترین پایگاه دریایی امریکا در منطقه که ناوگان پنجم دریایی آمریکا نام دارد در بحرین قرار گرفته. اهمیت بحرین آنقدر است که پل بزرگ و مشهور "فهد" میان عربستان و بحرین به طول 25 کیلومتر در سال 1986 احداث شد. فاصله یک ساعته با قطر و حضور در مرز این کشور در آنسوی خلیخ فارس نیز تنها بخشی از ثروت از دست رفته است.

ننگین تر از ترکمانچای

در مقایسه عهدنامه های ترکمن چای را که از بدنام ترین و ننگین ترین معاهده های استعماری بشمار می رود با جدایی بحرین، باید به این نکته مهم توجه داشت که با همه ابعاد ناراحت کننده، آن عهدنامه ننگین پس از دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه و شکست ایران در این جنگ وسیع امضا شد. اما درباره وضعیت جداشدن بحرین نه تنها هیچ برخورد نظامی بین ایران و کشورهای ضعیف عربی در آن دوران رخ نداد بلکه به نوعی داوطلبانه وبا ظاهرسازی نظر مردم بحرین، سوق‌الجیشی‌ترین خاک متعلق به سرزمین ایران جدا شد. تازه آن هم با یک رفراندوم مشابه آن چه در سودان اتفاق افتاد نبود، بلکه با گزارش صوری سازمان ملل از برخی متنفذین منطقه -که کاملا تحت نفوذ انگلیس بود- انجام گردید. غیر از این مسئله که بیان گر اوج ذلت پهلوی دوم بود مسئله دیگر ارزش استراتژیک بی نظیر بحرین است. هر چند در قراردادهای ترکمن چای و گلستان ایران 263700 کیلومتر مربع را از دست داد و بحرین با احتساب آب های اطرافش از این منطقه کوچکتر است اما همانطور که قبلا گفته شد ارزش استراتژیک بحرین بعنوان نبض حیاتی خلیج فارس و کوریدور نفتی هم از نظر اقتصادی و هم از حیث سیاسی و نظامی به مراتب از سرزمین های از دست رفته در قرارداد ترکمن چای و گلستان بیشتر است. بنابر این شاید بتوان گفت این قرارداد به نوعی ننگین تر از معاهده ترکمن چای و گلستان بود.

منابع:

یادداشت های اسدا.. علم ،87 13، انتشارات مازیار،

سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی

عاقلی باقر، 1370 ، روز شمار تاریخ ایران- از مشروطه تا انقلاب اسلامی، جلد دوم، نشر گفتار

مهدوی، عبدالرضا هوشنگ ، 1375، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، نشر البرز

فریدونی، احمد، 1388، جدا شدن بحرین از ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

دایره المعارف اینترنتی ویکی پدیا

دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,

|

رد پای انگلیس در بحرین

رد پای انگلیس در تحولات بحرین

انگلیس که نیروهای مسلح بحرین را آموزش و مدیریت می کند از ترس حکومت حمد آل خلیفه از سقوط، دولت وی را به رویکرد سیاست استفاده از چماق بعد از به نتیجه نرسیدن سیاست استفاده از هویج راهنمائی کرد و حمله ناگهانی تانک‌ها و نیروهای امنیتی بحرین به میدان مروارید در منامه، محل تجمع مسالمت‌آمیز هزاران نفر از مردم معترض به حاکمیت بحرین نمایانگر این واقعیت است. حکومت بحرین، به تقلید از کویت، اعتبار خاصی را منظور و وعده کرده که به هر بحرینی معادل سه هزار دلار پرداخت نماید.

انگلیس که نیروهای مسلح بحرین را آموزش و مدیریت می کند از ترس حکومت حمد آل خلیفه از سقوط، دولت وی را به رویکرد سیاست استفاده از چماق بعد از به نتیجه نرسیدن سیاست استفاده از هویج راهنمائی کرد و حمله ناگهانی تانک‌ها و نیروهای امنیتی بحرین به میدان مروارید در منامه، محل تجمع مسالمت‌آمیز هزاران نفر از مردم معترض به حاکمیت بحرین نمایانگر این واقعیت است. حکومت بحرین، به تقلید از کویت، اعتبار خاصی را منظور و وعده کرده که به هر بحرینی معادل سه هزار دلار پرداخت نماید. اما ، مردم ناراضی که در ابتدا بهبود وضعیت اقتصادی و تأمین آزادی‌های بیشتر سیاسی و اجتماعی را طلب می‌کردند، خواهان تغییر در ساختار حکومتی را در رأس خواسته‌های خود قرار داده اند.

با هماهنگی لندن وواشنگتن سحر‌گاه روز پنجشنبه، و بدون دادن هر نوع اخطار قبلی تانک‌ها میدان مروارید را محاصره و چکمه‌پوشان امنیتی با استفاده از گاز اشک‌آور و گلوله علیه مردم وارد عمل شدند. دست کم ده ها کشته و صد‌ها نفر زخمی شدند.

بیمارستان مرکزی شهر پس از انتقال مجروحان صحنه دوم بحران در منامه شد.

حتی پیش از شکل گرفتن و پیروزی سریع مردم علیه حکومت بن‌علی در تونس و مبارک در مصر، بحرین آبستن ناآرامی بود. با وجود تلاش دولت و حکومت حمد در جهت آزاد سازی تدریجی جامعه، اکثریت شیعه مذهب مردم در بحرین هرگز با حکومت اقلیت سنی و حاکمیت خانواده آل خلیفه روی سازگاری کامل نداشتند.

محل اولیه زندگی قبیله حاکم بحرین بندر ام‌القصر در عراق کنونی بود. خانواده حمد بن عیسی آل‌خلیفه در قرن هجدهم از کویت به بحرین رفته و متعاقباً پس از پیروزی در جنگ‌های قبیله‌ای و عقد قراردادی با انگلیسی ها در سال ۱۸۲۰، در آن جزیره به حکومت

رسیدند.

حمد بن عیسی در سال ۱۹۹۹ امیر بحرین شد و در سال ۲۰۰۲ عنوان امیر را کنار نهاد خود را شاه خواند.

بحرین که از سه هزار سال پیش بخشی از امپراطوری ایران در خلیج فارس بود در سال ۱۹۷۱ با خیانت محمد رضا پهلوی به استقلال دست یافت. اقتصاد اولیه بحرین متکی به صادرات نفت بود. پس از کاهش تدریجی ظرفیت تولید نفت، بحرین اینک به سمت تجارت خارجی، صادرات مجدد و بانکداری رو آورد که بشدت وابسته به اقتصاد انگلیس بود و هست. بنابراین وخامت اوضاع اقتصادی انگلیس یکی از دلائل اصلی بحران اقتصاد فعلی در بحرین بشمار می رود.

موقعیت جغرافیایی بحرین در آب‌های خلیج فارس از اهمیت استراتژیکی فوق‌العاده برخوردار است. با توجه به این موقعیت و برخورداری از شرایط جانبی، دولت آمریکا ناوگان پنجم نیروی دریایی خود را در بحرین مستقر ساخته است.

با استفاده از تسهیلات دریایی و همچنین در اختیار داشتن یک پایگاه هوایی در بحرین ، نیروهای آمریکایی اقدامات علیه جمهوری اسلامی ایران را ار بحرین مدیریت می کنند و در صورت سقوط دولت شیخ حمد بن عیسی در بحرین، نیروهای آمریکایی به احتمال قوی مجبور به ترک این جزیره خواهند شد.

مقامات دولت آمریکا و انلگیس اقدام نیروهای امنیتی در تهران برای حفظ امنیت شهروندان در مقابله تحریکات مرتبط با روز ۲۵ بهمن بهانه قرار داده آنرا استفاده از خشونت علیه مردم خواندند . اما در قبال اقدامات حاکمیت بحرین و اعمال خشونت آنها علیه مردم در میدان مروارید خیلی ملایم برخورد کردند. عربستان سعودی که خود را حامی حکومت خانواده حمد در منامه می‌داند و در صورت بحرانی‌تر شدن وضعیت، احتمال اعزام نیروهای نظامی به بحرین را نیز مورد توجه قرار خواهد داد، از نزدیک و با

نگرانی تحولات داخلی این جزیره را دنبال می‌کند.

در شرایط اضطراری آمریکا و انگلیس با استفاده از پل معروف ملک فهد که از سال ۱۹۸۶ تا کنون، عربستان سعودی را به بحرین متصل ساخته، با اعزام نیروهای سعودی و کنترل جزیره سعی خواهند کرد که جلوی سقط خانواده حاکم در این جزیره را بگیرند . آمریکا و انگلیس عربستان سعودی را متقاعد کرده اند که با انگیزه‌ای مشابه، سرمایه گذاری برای احداث شاخه دیگری از پل فهد به منظور اتصال به قطر از راه بحرین را قبول کند .قطر و بحرین اخیراً اختلافات حدود ملی مابین خود را با هدف تقویت مناسبات خانواده‌های حاکم، و افزایش شانس حمایت متقابل و ضریب ماندگاری، کنار گذاشته‌اند.

بعد از تونس و مصر تحولات سیاسی منطقه با سرعتی خیره کننده همچنان ادامه یافته است.

دو هفته قبل شیخ خلیفه عمو‌زاده حمد و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت بحرین به قاهره سفر کرد و طی دیدار با ژنرال عمر سلیمان معاون مبارک، از رئیس‌جمهور وقت مصر برای گذراندن ایام تبعید در بحرین دعوت به عمل آورد.

اینک حمد به ماندگاری خود در بحرین‌‌ همان قدر امیدوار است که قذافی در طرابلس. از این جهت حمد به کشتار و سرکوب مردم معترض روی آورده است .

دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,

|

نقاشی هایی با یک دنیا معنی

 
نقاشیهایی با یک دنیا معنی(خیلی جالبه)
 


 

دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,

|

نامه ای به شهید

 
تقدیم به شهیدی که روحش در اوج است
 

به نام خدا

نامه ای به شهید حاج محمد ابراهیم همت فرماندهی لشکر محمد رسول الله(ص)

سلام حاجی یه سلامی به بزرگی روحت،به عظمت ایمانت،به صافی و سادگی دلت،قبل از هر چیز دیگری می خوام ازت تشکر کنم به خاطر اینکه وقتی بهت متوسل شدم، گریه کردم، التماس کردم، قسمت دادم که دعوت نامه ام را امضا کنی

شهید همت

واقعاً ازت ممنونم که من رو پذیرفتی و گذاشتی که با یه کوله باری از گناه و زشتی به سرزمین پاک و مقدسی مثل شلمچه، طلائیه، اروند، و…. بیام و کوله بار گناهم را با کوله باری از امید و ایمان عوض کردم.میدونی حاجی خیلی دلم می خواست که بیام به جزیره مجنون به سرزمینی که تو داخلش قدم گذاشتی با تموم عظمتت توی این سرزمین شجاعانه جنگیدی.می خواستم بیام و ببینم که واقعاً این سرزمین به خاطر حضور تو به خودش افتخار می کنه،به خودش می باله خوش به حال این سرزمین .

حاج ابراهیم همیشه آرزو کردم که ای کاش وقتی تو داشتی عملیات خیبر را فرماندهی می کردی و می جنگیدی باشم و ببینم که چطور یه جوان بدون هیچ درجه، بدون هیچ غروری می تونه فرمانده ی یه لشکر باشه چیز کمی نیست اما تو توانستی با تموم توانت تو عملیات خیبر وقتی بهت گفتند:حاجی بشین وعملیات را فرماندهی کن تو با تموم عظمتت جلوی صد ها توپ و تانک و تفنگ کنار بچه ها جلوی عراقی ها ایستادی و عملیات را هدایت کردی و گفتی نه نمی خوام وقتی بچه ها دارند رودرروی دشمن می جنگند من چطور می تونم بشینم و شما پناهگاه من باشید تو قبول نکردی و ایستادی تا اینکه یه خمپاره سر مبارکت را از بدنت جدا کرد و روح بلندت به معشوقت پیوست.حاجی دلم نمی خواد که برم می خوام پیش تو وایسم،کنار تو باشم توی سرزمینی که تو داخلش نفس کشیدی،نفس بکشم و تا آخر عمرم بشینم توی این سرزمین ها تا حضور بزرگت را درک کنم.اما نمی شه،نمی ذارند میگن باید برگردم به شهر خودم،حاجی فقط این رو بدون که با دلی شکسته و قلبی مالامال از غم جدایی این سرزمین را ترک می کنم،حاجی خیلی برام سخته خداحافظی کردن با تو خیلی خیلی سخته…الان که دارم این نامه را می نویسم بغضی بزرگ توی گلوم گیر کرده اما شکسته نمیشه ….

حاجی خداحافظ …خداحافظ….خداحافظ

راستی حاج همت سلام مرا به حاج حسین خرازی،حسن باقری،مهدی باکری،شهید علم الهدی،شهید چمران سردار بزرگ اسلام برسان و تشکر کن که من را در سرزمین مقدسشان راه دادند.

                                       والسلام

دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,

|

شب عید

یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد

رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد

تنها دل ساده ایست دارایی ما

آن هم شب عید تقدیم تو باد !!

دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,

|